جمعی از اساتید دانشگاه اصفهان در نامهای سرگشاده به هاشمی رفسنجانی تصریح کردند: حساب خود را از فرزندان و اطرافیانتان جدا کرده و به آغوش مستضعفین و محرومین که صاحبان اصلی انقلابند، برگردید.
متن کامل این نامه که نسخهای از آن برای خبرگزاری ارسال شده در ادامه میآید:
جناب آقای هاشمی رفسنجانی از آنجا که در نامه بیسابقه 19/3/88 خود، خطاب به رهبری معظم انقلاب حضرتآیتالله العظمی خامنهای مدظله العالی خود را دوست، همراه و همسنگر معظمله معرفی کردهاید، بد نیست با بازنگری در عملکرد چهارساله اخیر خود که از هر فرصتی برای تخریب دولت نهم استفاده کرده و بر خلاف شرع، قانون، اخلاق و انصاف، دولت را متهم به گداپروری، بیکفایتی کردید، یادآوری رهنمودهای معظمله خالی از لطف نیست، آنجا که فرمودند: امروز دولت ما یکی از محبوبترین دولتها بعد از مشروطه تا امروز است.( 14/3/85 )؛جهتگیریهای دینی، ارزشگرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد، سختکوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهتگیری عدالت، اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را میدانم. من به خاطر این چیزها از دولت حمایت میکنم. (1/1/86)
شما با مروری بر منویات مقام معظم ولایت طی سالهای 84 تا 88 ویژگیهای برجسته این دولت از جمله ساده زیستی، مردم گرایی، اجتناب از اسراف و ریخت و پاش، شایسته سالاری، تلاش بیوقفه، قانونگرایی، شجاعت و قاطعیت، پیروی از آرمانهای اسلام، تکیه بر عدالت، جهت گیریهای دینی و اسلامی، احیای گفتمان امام و انقلاب، اعتماد به نفس بالا، تحولگرایی و نوآوری و کار دقیق کارشناسی را فراموش کردهاید.
جناب آقای رفسنجانی؛ شما که خود را عاشق رهبری میدانید و بر آن اصرار دارید که بدون تعارف مرید معظمله هستید، چرا با توجه به تأییدات مکرر حضرت ایشان از دولت نهم در مقابل دخترتان که لفظ « نکبت » را برای عملکرد این دولت بکار برد، سکوت کردید. در طول تاریخ، روحانیت معزز پیشتاز حرکات عدالتخواهانه بوده است چرا باوجود تاییدات ویژه مقام معظم رهبری خود سکوت کرده و میدان را به فرزندان و اطرافیان خود دادهاید تا روز به روز با مبانی اسلام و انقلاب فاصله بیشتری بگیرند و وجهه شما را طی این 30 سال خراب کنند به نحوی که در انتخابات ریاست جمهوری دولت نهم و مجلس هفتم شاهد آن بودهایم، فاین تذهبون.
همسنگر قدیمی شهید بهشتی؛ آیا فراموش کردهاید جمله معروف آن شهید بزرگوار را که بر اثر جهالت دوستان و فریبکاری و جوسازی دشمنان مظلومانه به شهادت رسید که میگفت: « تکلیف یعنی خود را به زحمت انداختن، یعنی از صبح زود تا نیمه شب آرامش نداشتن». به راستی منصفانه قضاوت کنید در زمانیکه مرزهای مردم و مسئولین به این شدت پر رنگ شده و برخی مسئولین رفاهزده و دنیاطلب شدهاند آیا رئیسجمهور پرتلاش که بارها خود را خادم ملت معرفی کرده است مصداق جمله مذکور نیست. بد نیست جملات دیگری نیز از آن شهید بزرگوار یاد آوری کنیم تا همه منصفان و آزادیخواهان ایران اسلامی خود قضاوت کنند: "ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت "، "یک یک شما باید حسابرس خودتان، جامعهتان و حکومتتان باشید "، "منادیان نظام ارزشی، لازم است قبل از دیگران تجسم عینی، آن نظام ارزشی باشند ".
جناب آقای هاشمی؛ آیا بهتر نیست بجای بازگویی مبارزات تاریخی خود در اوایل انقلاب، به 30 سال عملکرد خود پس از انقلاب نیز نگاهی واقع بینانه و منصفانه بیندازید، فاصلة طبقاتی حاکم در کدام دولت بوجود آمد، اباحیگری، فساد اخلاقی و به نام آزادی در زمان دولت اصلاحات با حمایت چه کسی شکل گرفت، شما که با اندیشهها و عملکردهای دوستانتان آشنایید و بارها دولت موسوی را به چالش کشاندید و اعتقاد داشتید بیکفایتی دولت را نباید به بهانه جنگ نادیده گرفت و مطرح میکردید دولت موسوی بدترین نوع اداره سیاسی را دارد.
آقای هاشمی؛ دوران اشرافیگری و قیممأبی برای ملت شهید پرور تمام شده است، ملت هوش سیاسی وافری پیدا کردهاند و آشوبگری در خیابانها و تهدید به فتنهگری راه به جایی نخواهد برد، چطور شما حماسه حضور مردم و استقبال کمنظیر آنان از منادی عدالت و مبارزه با فساد و تفاوت طبقاتی را در مشهد، اصفهان، تبریز، مصلای امام خمینی(ره)، اهواز نادیده میگیرید و سرو صدا و مزاحمت چند اراذل و اوباش فرصتطلب و جیره خوار را به نام مردم میخوانید، آیا این تهمت و افترا به مردم نیست.
شما در نامه تاریخی خود ضمن برشمردن سوابق مبارزاتی و مطرح کردن خود در کنار و به موازات رهبری، رئیس جمهور مکتبی و مردمی را متهم به گناه کبیره نمودید، نکند میخواهید با صحنهسازی و دستهای پشتپرده اثبات کنید که چون آمارهای احمدینژاد دروغ است، پس واقعیت غارت، چپاول ملی و ملت و کشور توسط آقاها و آقازادههای مافیایی نیز دروغ است و با اینکار بستگان خود و حامیان خود را تطهیر کنید، اما این راست بزرگ همچنان که شهر به شهر در مشهد، اصفهان، تبریز، ارومیه، تهران تأیید میشود در روز انتخابات، 22 خرداد توسط مردم بیپاسخ نخواهد ماند.
در پایان ما اساتید دانشگاه اصفهان هم صدا با خیل عظیم تودههای مردم، به شما نصیحت میکنیم به جای تهدید و هزینه کردن از رهبری بةطور شفاف و صریح اگر همچنان پایبند به اصول امام و انقلاب هستید، حساب خود را از فرزندان و اطرافیان خود جدا کرده و به آغوش مستضعفین و محرومین که صاحبان اصلی انقلابند برگردید.تاریخ اسلام و انقلاب ما پر است از رویشها و ریزشهای مختلف در همه اقشار و جریانات.
رونوشتی از این نامه به دفتر مقام معظم رهبری، دفتر مراجع عظام تقلید، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و رییس قوه قضائیه ارسال شده است.
موضوعات مرتبط: نامه اساتید دانشگاه اصفهان
تاریخ : چهارشنبه 88/3/20 | 10:0 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()